بــیــدآر شــدن روبـــه روے چــشــمــآن تـــــ ــــــ ــو
دیــدن لــبــخــنــد هــر روزه ے تـــــ ــــــ ــو
گــرفــتــن دســتــآن گــرم تـــــ ــــــ ــو
رآه رفــتــن شــآنــه بــه شــآنــه کــنــآر نــگــآه تـــــ ــــــ ــو
ایــن اســت تــنــهــآ آرزوے مــن ,  

رویــآے هــمــه ے شــبــهــآے مــن . . .

لمس کن کلماتی را که برایت می نویسم

تا بخوانی و بفهمی چقدر جایت خالیست ...

تا بدانی نبودنت آزارم می دهد ...

لمس کن نوشته هایی را که لمس ناشدنیست و عریان ...

كه از قلبم بر قلم و كاغذ می چكد

لمس کن گونه هایم را که خیس اشك است و پُر شیار ...

لمس کن لحظه هایم را ...

تویی که می دانی من چگونه عاشقت هستم

لمس کن این با تو نبودن ها را

لمس کن

   من همونم که همش به ياد چشمات ميمونم

 من همونم که تورو هميشه دنيام ميدونم

 من همونم که غم و از توي چشمات مي خونم

 شده هر کار ميکنم تا غم و از تو برونم

 من همونم که تويي فرشته ي آرزوهام

 جوون من فقط يه بار عشق و بيار هديه برام

دوستت دارم عشقم

 بیشتر از آن لحظه که در آغوشت گریستم

  میان فاصله  دو دست

  میان صدایی از هق هق

   میان صدایی از قلب

  حسی میان منو تو ..آری دوستت دارم

  آری، این تپش قلب از آن توس

  بیا در آغوشم میان فاصله ای از دو دست 

 آغوش را تو خواستی یا من؟

  آرامش را؟؟؟؟؟.......... تو....یا.....من؟؟؟

 نمیدانم فقط میدانم اینک در آرامشم 

 کاش این آغوش گرم ،پایان همه ی تلخیهایم باشد

  باز هم من و تو

 بازهم حسی میان منو تو

  میان فاصله دو دست در آغوشی گرم ،من به تو پیوستم!!!!!

  نه نه شاید تو به من پیوستی

  این است که ما به هم پیوستیم..

 کاش جدایی از این آغوش گرم ،مرگ رویاهایمان نباشد

 کاش این آغوش گرم، رویای محض باشد رویای همیشکی

 نه نه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

 یک واقعیت

 آغوشم تا ابد مال تو

من ساحل توام ،من را بهانه کن

آغوش میخواهی؟ من را بهانه کن

این بوسه آخرین بوسیدن تو نیست

هرگاه دلت گرفت آن را بهانه کن

 گرمای این وجود تنها برای توست

سردت شده بیا گرما بهانه کن

پا من گاهی نه ، هرلحظه میخواهیبا تو به هرکجا

جایی بهانه کن

این جا یکی شدن معنا نمیشود جز لب روی لب

یک لب بهنه کن

با تو یکی شوم با من یکی شوی

ای بهترین من، من را بهانه کن